امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Volcano

    vɑːlˈkeɪnoʊ vɒlˈkeɪnəʊ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      volcanoes

    توضیحات

    همچنین می‌توان از شکل جمع volcanos به‌ جای volcanoes استفاده کرد.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    آتش‌فشان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The volcano has been inactive for 50 years.
    - این آتش‌فشان ۵۰ سال است که غیرفعال است.
    - The volcano could erupt at any time.
    - کوه آتش‌فشان هر زمانی می‌تواند فوران کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد volcano

    1. noun A fissure in the earth's crust (or in the surface of some other planet) through which molten lava and gases erupt
      Synonyms: vent

    ارجاع به لغت volcano

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «volcano» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/volcano

    لغات نزدیک volcano

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی