امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Vouchsafe

    vaʊtʃˈseɪf vaʊtʃˈseɪf
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    verb - transitive
    تفویض کردن، لطفاً حاضر شدن، پذیرفتن، تسلیم شدن، عطاکردن، بخشیدن، اعطا کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - to vouchsafe a reply
    - از سر لطف و بزرگواری پاسخ دادن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد vouchsafe

    1. verb To let have as a favor, prerogative, or privilege
      Synonyms: give, award, concede, grant, accord, bestow, condescend, deign, favor, permit, yield
    2. verb To descend to a level considered inappropriate to one's dignity
      Synonyms: condescend, deign, stoop

    ارجاع به لغت vouchsafe

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vouchsafe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vouchsafe

    لغات نزدیک vouchsafe

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی