امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Walnut

    ˈwɑːlnʌt ˈwɔːlnʌt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      walnuts

    معنی

    noun adjective
    walnut, گردو، گردکان، درخت گردو، چوب گردو، رنگ گردویی
    گردو، گردکان، درخت گردو، چوب گردو، رنگ گردویی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد walnut

    1. noun Any of various trees of the genus Juglans
      Synonyms: Juglandaceae (Latin), english walnut, black walnut, California walnut, butternut, walnut tree, shagbark, hickory, pecan
    2. adjective
      Synonyms: mahogany, dark-brown, reddish-brown

    ارجاع به لغت walnut

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «walnut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/walnut

    لغات نزدیک walnut

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی