معنی warble به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈwɔːrbl ˈwɔːbl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb

سراییدن، چهچه زدن، سرود، چهچه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- early in the morning when birds were warbling in the bushes

- در صبح زود هنگامی که پرندگان در بته‌ها چهچه می‌زدند

- choirboys warbling the praises of God

- گروه پسران آواز‌خوان که خدا را با ترنم تمجید می‌کردند

- our canary's warble

- آواز قناری ما

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد warble

verb Sing by changing register; sing by yodeling

Synonyms: trill, yodel, quaver, sing, carol, chant, chirp, melody, descant

ارجاع به لغت warble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «warble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/warble

لغات نزدیک warble

- war-game
- warangal
- warble
- warble fly
- warbler

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی