امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Washy

ˈwɑːʃi ˈwɒʃi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
آبکی، رقیق، آب زیپو، کم‌رنگ، سست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد washy

  1. adjective Lower than normal in strength or concentration due to admixture
    Synonyms: watery, weak, dilute, thin, watered-down, waterish
  2. adjective Having lost freshness or brilliance of color
    Synonyms: bleached, faded, washed-out
  3. adjective Lacking the qualities requisite for spiritedness and originality
    Synonyms: bland, innocuous, insipid, jejune, namby-pamby, vapid, waterish, watery, wishy-washy

ارجاع به لغت washy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «washy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/washy

لغات نزدیک washy

پیشنهاد بهبود معانی