امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Water-resistant

    ˈwɒtərrəˈzɪstənt ˈwɔːtərɪˈzɪstənt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    مقاوم در برابر آب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - I bought a water-resistant watch.
    - یک ساعت مقاوم در برابر آب را خریدم.
    - The water-resistant jacket kept me dry.
    - ژاکت مقاوم در برابر آب من را خشک نگه داشت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد water-resistant

    1. adjective Hindering the penetration of water
      Synonyms: water-repellent

    ارجاع به لغت water-resistant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «water-resistant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/water-resistant

    لغات نزدیک water-resistant

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار