امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Waterlog

ˈwɒtərˌlɑːɡ ˈwɒtərˌlɑːɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    waterlogged
  • شکل سوم:

    waterlogged
  • سوم‌شخص مفرد:

    waterlogs
  • وجه وصفی حال:

    waterlogging

معنی

adjective
غیر قابل استفاده شدن (کشتی و غیره) در اثر چکه و نفوذ آب، از آب خیس شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد waterlog

  1. verb
    Synonyms: drench, saturate, soak, sodden

ارجاع به لغت waterlog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «waterlog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/waterlog

لغات نزدیک waterlog

پیشنهاد بهبود معانی