امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Wear And Tear

    ˈwerəndteər weərəndteə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    collocation idiom noun phrase uncountable
    فرسودگی، استهلاک، فرسایش، پارگی، کهنگی (دراثر استعمال)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The car showed signs of wear and tear after years of driving on rough roads.
    - پس‌از سال‌ها رانندگی در جاده‌های ناهموار، این خودرو نشانه‌هایی از فرسودگی نشان داد.
    - The old car finally broke down after years of wear and tear.
    - ماشین قدیمی، بعداز سال‌ها فرسودگی بالاخره از کار افتاد.
    - Regular maintenance can help reduce wear and tear on your home appliances.
    - تعمیر و نگهداری منظم می‌تواند به کاهش استهلاک لوازم خانگی شما کمک کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد wear and tear

    1. noun devaluation due to use, damage that naturally and inevitably occurs as a result of normal wear or aging
      Synonyms: ablation, attrition, consumption, decrement, depletion, depreciation, dissipation, erosion, hard wear, overuse, ravages of time, wearing away, weathering

    ارجاع به لغت wear and tear

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wear and tear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wear-and-tear

    لغات نزدیک wear and tear

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند