امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Weathering

American: ˈweðərɪŋ British: ˈweðərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    weathered
  • شکل سوم:

    weathered
  • سوم‌شخص مفرد:

    weathers

معنی

noun
طوفان هوا، فرسایش در اثر هوا، (معماری) آبگیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد weathering

  1. verb Face and withstand with courage
    Synonyms: enduring, overcoming, surviving, persisting, withstanding, rusting, eroding, braving, disintegrating, discoloring, lasting
    Antonyms: rejecting, failing, refusing
  2. verb To expose to the weather
    Synonyms: dry, petrifying, hardening, exposing, burning, tanning, pulverizing, whitening, blanching, discoloring, bleaching

ارجاع به لغت weathering

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weathering» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/weathering

لغات نزدیک weathering

پیشنهاد بهبود معانی