امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Welsh

welʃ / / weltʃ welʃ / / weltʃ welʃ welʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

( welsher ، welcher ، welch )والش، اهل استان ولز انگلستان، زبان ولز
noun verb - intransitive adjective
( welch )اهل ایالت ولز در بریتانیا، کلاه گذاشتن، زیر قول زدن، به تعهد خود عمل کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد welsh

  1. verb renege, swindle
    Synonyms: bamboozle, beat around the bush, bilk, cheat, con, cop out, deceive, defraud, dodge, duck, dupe, fleece, flimflam, fool, gull, hoodwink, pull a fast one, rip off, sandbag, scam, shaft, slip out, stiff, sting, take for a ride, take to the cleaners, trick, weasel, worm one’s way out of

ارجاع به لغت welsh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «welsh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/welsh

لغات نزدیک welsh

پیشنهاد بهبود معانی