معنی wheeler به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈwiːlər ˈwiːlə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گردنده، چرخنده، دور زننده، چرخ‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- two-wheeler

- دارای دو چرخ

- side-wheeler

- دارای چرخ در کنار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wheeler

noun A person who rides a bicycle

Synonyms: cyclist, wheelwright, bicyclist, bicycler
noun Scottish archaeologist (1890-1976)

Synonyms: Sir Mortimer Wheeler, Sir Robert Eric Mortimer Wheeler
noun A draft horse harnessed behind others and nearest the wheels of a vehicle

Synonyms: wheel horse

ارجاع به لغت wheeler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «wheeler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wheeler

لغات نزدیک wheeler

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی