معنی whereabouts به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈwerəbaʊts ˈwerəbaʊts ˈweərəbaʊts ˈweərəbaʊts

توضیحات

این لغت به شکل whereabout نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری whereabouts رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

جا، محل، مکان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Nobody knows the spy's whereabouts.

- هیچ‌کس محل آن جاسوس را نمی‌داند.

- I'm not sure of his whereabout.

- جای او را نمی‌دانم.

adverb

کجا

- Whereabouts is your home?

- خانه‌ات کجاست؟

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whereabouts

noun Locality

Synonyms: location, spot, site

ارجاع به لغت whereabouts

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «whereabouts» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whereabouts

لغات نزدیک whereabouts

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند