امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Whist

wɪst wɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective adverb interjection
خاموش، ساکت، آرام، گنگ، بی‌صدا، ساکت کردن، هیس کردن، نوعی بازی ورق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whist

  1. noun A card game for four players who form two partnerships; a pack of 52 cards is dealt and each side scores one point for each trick it takes in excess of six
    Synonyms: long whist, short whist

ارجاع به لغت whist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whist

لغات نزدیک whist

پیشنهاد بهبود معانی