امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Who

    huː huː huː huː huː
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    pronoun A1
    کی، که، چه شخصی، چه اشخاصی، چه کسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - Who is that man?
    - آن مرد کیست؟
    - Who is knocking on the door?
    - کی داره در می‌زنه؟
    - Who are talking and to whom do they talk?
    - چه کسانی دارند حرف می‌زنند و با کی حرف می‌زنند؟
    - I don't know who they are.
    - نمی‌دانم آن‌ها کی هستند.
    - who are you to give me orders!
    - تو کی هستی که به من دستور بدهی!
    - the man who bought the carpet
    - مردی که فرش را خرید
    - the soldiers who serve their country
    - سربازانی که به کشور خود خدمت می‌کنند
    - Who knows only his own generation always remains a child.
    - کسی که فقط از نسل خود اطلاع دارد، همیشه کودک باقی خواهد ماند.
    نمونه‌جمله‌های بیشتر
    abbreviation
    (World Health Organization) سازمان بهداشت جهانی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد who

    1. noun A United Nations agency to coordinate international health activities and to help governments improve health services
      Synonyms: World Health Organization
    2. pronoun
      Synonyms: what, that, which, he, she, they, i, you, whoever, whichever

    Collocations

    • who cares

      هیچ‌کس اهمیت نمی‌دهد، مهم نیست، به من (ما) چه؟

    Idioms

    ارجاع به لغت who

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «who» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/who

    لغات نزدیک who

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی