امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wholesale

ˈhoʊlseɪl ˈhəʊlseɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    wholesales

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb uncountable
عمده‌فروشی، به‌طور یکجا، عمده‌فروشی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- wholesale prices
- قیمت‌های عمده‌فروشی
- a wholesale merchant
- تاجر عمده‌فروش
- wholesale criticism
- انتقاد گسترده
- the wholesale massacre of civilians
- کشتار همگانی غیر نظامیان
- They rejected our proposals wholesale.
- پیشنهادات ما را به کلی رد کردند.
- They killed off the mice by wholesale.
- موشها را یکجا کشتند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wholesale

  1. adjective all-inclusive
    Synonyms: broad, bulk, complete, comprehensive, extensive, far-reaching, general, in bulk, indiscriminate, in quantity, in the mass, large-scale, mass, overall, quantitative, sweeping, total, wide-ranging, widespread
    Antonyms: part, partial, retail

Collocations

  • at wholesale

    1- به قیمت عمده‌فروشی 2- به میزان عمده‌فروشی

  • by wholesale

    1- به قیمت عمده‌فروشی 2- از طریق عمده‌فروشی 3- به‌طور گسترده، به مقیاس وسیع، یک باره، یکجا

ارجاع به لغت wholesale

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wholesale» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wholesale

لغات نزدیک wholesale

پیشنهاد بهبود معانی