امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wight

ˈwaɪt waɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
مخلوق، موجود زنده، بشر، شخص، خرده، تکه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wight

  1. noun A human being; `wight' is an archaic term
    Synonyms: creature
  2. noun An isle and county of southern England in the English Channel
    Synonyms: isle-of-wight

ارجاع به لغت wight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wight

لغات نزدیک wight

پیشنهاد بهبود معانی