معنی wild card به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈwaɪldˈkɑːrd waɪldkɑːd

معنی‌ها

(بازی ورق) آتو، ورق دارای ارزش معین (قراردادی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

(تیم‌های ورزشی) تیم درجه‌ی دو یا سه که برخلاف انتظار به مرحله‌ی مسابقات نهایی می‌رسد

(عامیانه) عامل غیرقابل‌پیش‌بینی، هر چیز خارج از کنترل شخص

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت wild card

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «wild card» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wild card

لغات نزدیک wild card

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی