امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Williams

American: ˈwɪljəmz British: ˈwɪljəmz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

تنسی ویلیامز (نمایش‌نامه‌نویس آمریکایی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد williams

  1. noun United States playwright (1911-1983)
    Synonyms: william carlos williams, tennessee williams, Thomas Lanier Williams
  2. noun United States baseball player noted as a hitter (1918-2002)
    Synonyms: ted williams, hank williams, Hiram Williams, Theodore Samuel Williams, Hiram King Williams
  3. noun English philosopher credited with reviving the field of moral philosophy (1929-2003)
    Synonyms: Sir Bernard Williams, Bernard Arthur Owen Williams
  4. noun English clergyman and colonist who was expelled from Massachusetts for criticizing Puritanism; he founded Providence in 1636 and obtained a royal charter for Rhode Island in 1663 (1603-1683)
    Synonyms: roger williams

ارجاع به لغت williams

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «williams» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/williams

لغات نزدیک williams

پیشنهاد بهبود معانی