امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wine

waɪn waɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wined
  • شکل سوم:

    wined
  • سوم‌شخص مفرد:

    wines
  • وجه وصفی حال:

    wining
  • شکل جمع:

    wines

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable A1
شراب، باده، می

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- red wine
- شراب قرمز
- white wine
- شراب سفید
- sweet wine
- شراب شیرین
- sparkling wine
- شراب گازدار
- dry wine
- شراب گس (سک)
- Only one bowl remains of that delicious wine ...
- از باده‌ی نوشین قدحی بیش نماند ...
نمونه‌جمله‌های بیشتر
verb - intransitive
شراب نوشیدن
verb - transitive
ساقی بودن، شراب دادن، می ریختن برای دیگران
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wine

  1. noun A red as dark as red wine
    Synonyms: vintage, wine-colored, vino, algarve, alsace, anjou, assmannshausen, barbera, bardolino, barsac, beaujolais, beaune, bucelas, cahors, chalonnais, chambertin, chian, chianti, chiaretto, constantia, cortese, corton, corvo, deidesheimer, delaware, fixin, frascati, gamay, geisenheimer, gragano, grenache, grignolino, grinzig, grumello, lambrusco, lugana, wine-coloured, madeira, malvasia, mamertino, medoc, meursault, montrachet, muscadet, nackenheimer, pallini, pomerol, pommard, pouilly fuissé, pouilly-fumé, reuilly, ribero, riquewihr, sancerre, sassella, saumur, sekt, semillon, steinwein, sylvaner, tarragona, tavel, touraine, traminer, verdicchio, vougeot, abboccato, consumo, retsina, riserva, sauterne, sercial, sherry, soave, vermouth
  2. adjective
    Synonyms: maroon, bacchant, dark-red, vinic, grape, vinous

Idioms

  • wine and dine

    خوب پذیرایی کردن، سور دادن، خوراک و مشروب فراوان دادن، خیلی مفصل پذیرایی کردن

ارجاع به لغت wine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wine

لغات نزدیک wine

پیشنهاد بهبود معانی