معنی winsome به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈwɪnsm ˈwɪnsm

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

با مسرت و خوشی، مناسب، خوشایند، پیروز، جذاب، گیرا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- winsome smile

- لبخند جذاب

- winsome manner

- رفتار مناسب

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد winsome

adjective charming

Synonyms:

attractive appealing pleasant pleasing delightful inviting sweet pretty cute lovely desirable glamorous elegant fascinating captivating alluring enthralling irresistible winning engaging ravishing seductive seductive tantalizing eye-catching absorbing dainty delicate titillating enamoring rapturous

adjective attractive, charming

Synonyms:

lovely cute sweet adorable charming pleasing agreeable acceptable endearing engaging alluring fetching lovable delightful captivating fascinating amiable taking bewitching disarming delectable gratifying prepossessing

Antonyms:

unattractive ugly unappealing disenchanting

ارجاع به لغت winsome

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «winsome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/winsome

لغات نزدیک winsome

- winslow
- winsock
- winsome
- winston-salem
- winter

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!