امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Witticism

ˈwɪtɪsɪzm ˈwɪtɪsɪzm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
شوخی، بذله‌، لطیفه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- His witticism left everyone in the room laughing uncontrollably.
- شوخی او باعث شد همه در اتاق بی‌اختیار بخندند.
- The writer's witticisms added a touch of humor to the otherwise serious novel.
- بذله‌‌ی نویسنده کمی طنز به این رمان جدی افزود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد witticism

  1. noun Words or actions intended to excite laughter or amusement
    Synonyms: jape, jest, joke, quip, funny, gag, ha-ha
  2. noun A message whose ingenuity or verbal skill or incongruity has the power to evoke laughter
    Synonyms: jest, joke, pun, bon-mot, gag, quirk, gibe, wit, mot, humor, quibble, quip, remark, sally, humour, wisecrack, wittiness
  3. noun A witty remark.
    Synonyms: joke

ارجاع به لغت witticism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «witticism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/witticism

لغات نزدیک witticism

پیشنهاد بهبود معانی