امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wore

wɔːr wɔː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    wear
  • شکل سوم:

    worn
  • سوم‌شخص مفرد:

    wears
  • وجه وصفی حال:

    wearing

معنی

adverb
زمان گذشته ساده فعل Wear

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wore

  1. verb Last and be usable
    Synonyms: fatigued, tired, impaired, exhausted, endured, diminished, attired, sported, rubbed, pestered, consumed, ground, frayed, outwore, exhibited, eroded, drained, donned, wasted, wearied, deteriorated, corroded, chafed, bothered, annoyed, used, abraded
    Antonyms: pleased, delighted, rejected, cheered, refused
  2. verb Go to pieces
    Synonyms: busted, wasted, decreased, deteriorated, declined, shrunk, dwindled, weathered, crumbled, decayed, broke, faded
    Antonyms: disrobed
  3. verb Put clothing on one's body
    Synonyms: donned, assumed, arrayed, harnessed, wrapped, bore, covered, attired, carried, affected
    Antonyms: refreshed, rebuilt, disrobed, freshened, undressed

ارجاع به لغت wore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wore

لغات نزدیک wore

پیشنهاد بهبود معانی