امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Wrapper

    ˈræpər ˈræpə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      wrappers

    معنی

    noun
    بارپیچ، پوشه، لفاف، چادرشب، لفاف بسته‌بندی، جلد کتاب، بسته‌بندی کاغذ، روپوش، بالا‌پوش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد wrapper

    1. noun The material in which something is wrapped
      Synonyms: cover, wrap, envelope, wrapping, folder, covering, capsule, casing, dust-jacket, gown, house-dress, book cover, jacket, kimono, negligee, peignoir, tillot
    2. noun A loose dressing gown for women
      Synonyms: negligee, neglige, peignoir, housecoat

    ارجاع به لغت wrapper

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wrapper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wrapper

    لغات نزدیک wrapper

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند