امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wreath

riːθ riːθ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
حلقه گل، تاج گل، نرده پلکان مارپیچی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- We laid a wreath at his tomb.
- تاج گلی بر آرامگاه او قرار دادیم.
- wreaths of smoke
- حلقه‌های دود
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wreath

  1. noun circular decoration
    Synonyms: band, bay, bouquet, chaplet, circlet, coronal, coronet, crown, festoon, garland, laurel, lei, loop, ring, ringlet

ارجاع به لغت wreath

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wreath» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wreath

لغات نزدیک wreath

پیشنهاد بهبود معانی