امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wrestling

ˈreslɪŋ ˈreslɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wrestled
  • شکل سوم:

    wrestled
  • سوم‌شخص مفرد:

    wrestles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
کشتی‌گیری، کشمکش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- freestyle wrestling
- کشتی آزاد
- a wrestling champion
- یک قهرمان کشتی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wrestling

  1. verb To move in a twisting or contorted motion, (especially when struggling)
    Synonyms: wriggling, struggling, warring, twisting, squirming, tussling, tilting, tugging, toiling, battling, tangling, duelling, worming, contending, striving, fighting, combatting, grappling, writhing
  2. noun The sport of hand-to-hand struggle between unarmed contestants who try to throw each other down
    Synonyms: grappling, contention, wrestle, rassling, bout, grapple, hand-to-hand struggle
  3. verb To contend with an opponent at close quarters, as by attempting to throw him or her
    Synonyms: tussling, scuffling, tangling, grappling

Collocations

ارجاع به لغت wrestling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wrestling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wrestling

لغات نزدیک wrestling

پیشنهاد بهبود معانی