امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wristband

ˈrɪstbænd ˈrɪstbænd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    wristbands

معنی

noun
سراستین، سر دست، النگو، دستبند، بند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wristband

  1. noun A band of cloth or leather or metal links attached to a wristwatch and wrapped around the wrist
    Synonyms: watchband, watchstrap, watch bracelet, bracelet

ارجاع به لغت wristband

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wristband» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wristband

لغات نزدیک wristband

پیشنهاد بهبود معانی