امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wronged

American: ˈrɒŋd British: rɒŋd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    wrongs
  • وجه وصفی حال:

    wronging

معنی

متضرر، دچار خطا و انحطاط، مظلوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wronged

  1. verb Treat unjustly; do wrong to
    Synonyms: persecuted, unfitted, slighted, slandered, reversed, refuted, rebutted, provoked, prejudiced, outraged, offended, maltreated, maligned, instigated, injured, hurt, harmed, oppressed, dishonored, defrauded, corrupted, confuted, cheated, blundered, abused, aggrieved
    Antonyms: righted, sympathized, helped, assisted, aided

ارجاع به لغت wronged

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wronged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wronged

لغات نزدیک wronged

پیشنهاد بهبود معانی