امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Yank

    jæŋk jæŋk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      yanked

    • شکل سوم:

      yanked

    • سوم‌شخص مفرد:

      yanks

    • وجه وصفی حال:

      yanking

    • شکل جمع:

      yanks

    معنی

    noun adverb
    ( yankee ) ضربه ناگهانی و شدید، تکان شدید و سخت، تشنج، زود کشیدن، تکان تند دادن، آمریکایی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد yank

    1. verb pull hard and fast
      Synonyms: draw, evulse, extract, hitch, jerk, lug, snap, snatch, tear, tug, twitch, vellicate, wrench
      Antonyms: push

    ارجاع به لغت yank

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «yank» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/yank

    لغات نزدیک yank

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی