امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Yearling

ˈjɪlɪŋ ˈjɜːlɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    yearlings

معنی

noun adjective
آدم یکساله، گیاه یکساله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد yearling

  1. noun A nonhuman creature
    Synonyms: suckling, nursling, weanling
  2. noun A young child
    Synonyms: racehorse, toddler, tot, suckling, bambino

ارجاع به لغت yearling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «yearling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/yearling

لغات نزدیک yearling

پیشنهاد بهبود معانی