امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Yeti

    ˈjet̬i ˈjeti
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین می‌توان از abominable snowman به‌ جای yeti استفاده کرد.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    یتی، مرد برفی نفرت‌انگیز (طبق روایات اثبات‌نشده به موجود آدم‌نما و پشمالویی گفته می‌شود که در کوه‌های هیمالیا زندگی می‌کند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - I heard a rumor that a yeti was sighted in the mountains last night.
    - شایعه‌ای شنیدم که دیشب یتی در کوه مشاهده شده است.
    - Many people believe that the abominable snowman is nothing more than a myth.
    - بسیاری از مردم بر این باورند که مرد برفی نفرت‌انگیز افسانه‌ای بیش نیست.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد yeti

    1. noun A large hairy humanoid creature said to live in the Himalayas
      Synonyms: abominable-snowman

    ارجاع به لغت yeti

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «yeti» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/yeti

    لغات نزدیک yeti

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی