امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Zappy

ˈzæpi ˈzæpi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal
پرانرژی، چابک، چالاک، فعال، پرتکاپو، پرتلاش
- The zappy music at the party made everyone want to get up and dance.
- موسیقی پرانرژی در مهمانی باعث شد همگی بلند شوند و برقصند.
- The zappy colors of the fireworks lit up the night sky.
- رنگ‌های پرانرژی آتش‌بازی آسمان شب را روشن کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت zappy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «zappy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/zappy

لغات نزدیک zappy

پیشنهاد بهبود معانی