امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

آبگوشت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

غذای آبدار

فونتیک فارسی

aabgoosht
اسم
غذا و آشپزی Abgoosht (is an Iranian stew. It is also called Dizi), broth, stock, soup, hot pot, stew, chowder, beef tea, mulligan, bouillon

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- آبگوشت یک ذره نمک لازم دارد.

- The soup needs a dash of salt.

- او از تلیت نان خود در آبگوشت خوش‌طعم لذت برد.

- She enjoyed her bread sop in the savory broth.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت آبگوشت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آبگوشت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آبگوشت

لغات نزدیک آبگوشت

پیشنهاد بهبود معانی