آرنج به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
محل اتصال استخوان بازو و ساعد
فونتیک فارسی
aarenj
اسم
elbow
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- دست را از آرنج خم کردن
- to bend the arm at the elbow
- او آرنج راست خود را روی میز قرار داد.
- He placed his right elbow on the table.
مترادف و متضاد آرنج
- آرنگ، مرفق، وارن، وارنگ
ارجاع به لغت آرنج
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «آرنج» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آرنج
لغات نزدیک آرنج
- - آرمیدن در گرمای مطلوب
- - آرمیده
- - آرنج
- - آرنج زدن
- - آرنج فرو کردن به