امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

آزمون به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

امتحان، تست، آزمایش

فونتیک فارسی

aazmoon
اسم
test, experiment, assay, exam, examination, scrutiny, checkup, quiz

- چه کسی آزمون را برگزار خواهد کرد؟

- Who will administer the test?

- شکست علی در آزمون ورودی دانشگاه او را بسیار سرخورده کرد.

- Ali's failure at the college entrance examination disappointed him very much.

- نفر صدم در آزمون

- the hundredth person in the test
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آزمون

ارجاع به لغت آزمون

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آزمون» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آزمون

پیشنهاد بهبود معانی