امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

آماده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مجهز، مهیا

فونتیک فارسی

aamaade
صفت
ready, prepared, fit, equipped, apt, conditioned, mobilized, on the ready

- برای هر سؤالی جواب حاضر و آماده دارد.

- She always had a ready reply for any question.

- او با آمادگی کامل به این پروژه رسید.

- He arrived fully prepared to tackle the project.
متمایل، مستعد

فونتیک فارسی

aamaade
صفت
disposed, amenable, prone, susceptible, predispose, inclined

- صاحب‌خانه آماده‌ی صحبت برای افزایش اجاره بود.

- The landlord was amenable to negotiating the rent increase.

- احساساتش او را آماده‌ی سوءاستفاده می‌کرد.

- Her emotions made her susceptible to manipulation.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آماده

ارجاع به لغت آماده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آماده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/آماده

لغات نزدیک آماده

پیشنهاد بهبود معانی