احضار به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
فراخوان
فونتیک فارسی
ehzaar
اسم
call, summoning, citation, sending for, calling (up), recalling, summoned, subpoena, convocation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- به دادگاه احضار شد.
- He was summoned to court.
- مرد متهم به دادگاه احضار شد.
- The accused man was summoned to the bar.
مترادف و متضاد احضار
- جلب، دعوت، طلبیدن، فراخوانی
ارجاع به لغت احضار
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «احضار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/احضار
لغات نزدیک احضار
- - احصائیه نویس
- - احصان
- - احضار
- - احضار به خدمت
- - احضار روح