ارکان به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
رکن‌ها، پایه‌ها
فونتیک فارسی
arkaan
اسم جمع
bases, fundaments, columns, elements, foundations, sinews, fundamentals
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- ارکان پدافند ملی ما
- the sinews of our national defence
- اسانس شکوفه‌ی پرتقال یکی از ارکان مهم در ساخت عطر است.
- Orange blossom essence is an important element in the making of perfume.
مترادف و متضاد ارکان
- اولیا، بزرگان، کارگزاران
- اساس، پایه‌ها، رکن‌ها
ارجاع به لغت ارکان
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «ارکان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ارکان
لغات نزدیک ارکان
- - ارقه
- - ارکاک
- - ارکان
- - ارکان آموزش
- - ارکان حرب