امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

اسباب‌بازی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

وسیله‌ی بازی

فونتیک فارسی

asbaabbaazi
اسم
toy, plaything

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- برادر کوچکم بازی کردن با اسباب‌بازی جدیدش را خیلی دوست دارد.

- My little brother loves playing with his new toy.

- ماشین اسباب‌بازی

- toy car
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت اسباب‌بازی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اسباب‌بازی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اسباب‌بازی

پیشنهاد بهبود معانی