استدلال به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
دلیل، برهان، حجت
فونتیک فارسی
estedlaal
اسم
reasoning, argument, logic, argumentation, case, ratiocination, rationalization, rationale, contention, inference, dialectic
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- این استدلال که معاهده‌های آتش‌بس عملی نیستند، تازگی ندارد.
- The argument that ceasefire agreements are not workable is not new.
- سعی می‌کرد استدلال خود را با آمار و ارقام تقویت کند.
- He tried to buttress his reasoning with statistics.
مترادف و متضاد استدلال
- برهان، حجت، دلیل، محاجه
ارجاع به لغت استدلال
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «استدلال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/استدلال
لغات نزدیک استدلال
- - استدعائ
- - استدعای عاجزانه کردن
- - استدلال
- - استدلال از کل به جز
- - استدلال پیش سوی