امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

استفراغ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • قی، شکوفه، بالا آوردن
  • فونتیک فارسی

    estefraagh
  • اسم
    vomit, throw-up, upchuck, puke, regurgitation, barf, vomiting, throwing up, sick
    • - او به دستشویی دوید و شروع به استفراغ کرد.

    • - She ran to the bathroom and began to vomit.
    • - استفراغ در طول شیمی‌درمانی

    • - vomiting during chemotherapy
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد استفراغ

ارجاع به لغت استفراغ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «استفراغ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/استفراغ

لغات نزدیک استفراغ

پیشنهاد بهبود معانی