امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

اشک به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • آب چشم، سرشک
  • فونتیک فارسی

    ashk
  • اسم
    tear(s), teardrop(s), lachrim-, lachrymal
    • - چشمانش از اشک لبریز شده بود.

    • - Her eyes were brimming with tears.
    • - اشک از گونه‌هایش سرازیر شد.

    • - Tears coursed down her cheeks.
  • نام بعضی از پادشاهان اشکانی
  • فونتیک فارسی

    ashk
  • اسم خاص
    Arsam, Arsac
    • - اشک یکی از فرمانروایان قدرتمند امپراتوری اشکانی بود.

    • - Arsac was one of the powerful rulers of the ancient Parthian Empire.
    • - بقایای قصر اشک

    • - the ruins of Arsac's palace
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد اشک

ارجاع به لغت اشک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اشک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اشک

لغات نزدیک اشک

پیشنهاد بهبود معانی