امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

سومین حرف (وات) الفبای فارسی

فونتیک فارسی

be
اسم
the third letter of the Persian/Farsi alphabet

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
ب‌-، نشان امر یا دستور، فعل التزامی

فونتیک فارسی

be-
پیشوند
an imperative prefix

- برو!

- go!

- بستان!

- take!

- بیا!

- come!

- او باید اشتباهش را بپذیرد.

- He must accept his mistake
ب-، نشان دارا بودن یا داشتن

فونتیک فارسی

be-
پیشوند
a sign indicating ownership or having

- به‌هوش

- careful
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ب

لغات نزدیک ب

پیشنهاد بهبود معانی