امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بابا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

پدر

فونتیک فارسی

baabaa
اسم
papa, daddy, dad, father, poppa, pa

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- نوار ویدئویی مصاحبه‌ی بابا را دوباره پخش کردم.

- I replayed the videotape of dad’s interview.

- باید تصمیم قطعی بگیریم که آیا می‌خواهیم از بابا طلب پول کنیم یا نه.

- We have to decide, once and for all, whether we want to ask dad for money.
پیرمرد

فونتیک فارسی

baabaa
اسم
old man, johnny, geezer

- بچه‌های جوان آن بابا را مسخره کردند.

- The young kids made fun of the geezer.

- بابابزرگم باحال‌ترین بابایی‌ است که می‌شناسم.

- My grandpa is the coolest geezer I know.
یارو، شخص

فونتیک فارسی

baabaa
اسم
guy, dude, person, fellow

- بابایی که کنارم در اتوبوس نشسته بود، موسیقی گوش می‌کرد.

- The guy sitting next to me on the bus was listening to loud music.

- این بابا اصلا اهمیت نمی‌دهد.

- This guy does not care.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بابا

ارجاع به لغت بابا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بابا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بابا

لغات نزدیک بابا

پیشنهاد بهبود معانی