امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بال به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اندام پرواز، بال هواپیما

فونتیک فارسی

baal
اسم
wing

- گویی بال در آورده‌بودم.

- I had sprouted metaphorical wings.

- نوک خمیده‌ی بال برخی از پرندگان

- the abased tips of some birds' wings

- این استخوان عضلات بال را به‌هم مرتبط می‌کند.

- This bone serves as an attachment for the muscles of the wing.
بیس بال
ball
flange
whale
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بال

ارجاع به لغت بال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بال

لغات نزدیک بال

پیشنهاد بهبود معانی