امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بدمزه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بدطعم

فونتیک فارسی

badmaz(z)e
صفت
bad-tasting, brackish, distasteful, unappetizing, nasty, unsavory

- دارو بدمزه است و این موضوع بلعیدن آن را برای کودک سخت می‌کند.

- The medicine had a bad-tasting flavor, making it difficult for the child to swallow.

- سوشی بدمزه

- unappetizing sushi
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بدمزه

ارجاع به لغت بدمزه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بدمزه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بدمزه

لغات نزدیک بدمزه

پیشنهاد بهبود معانی