معنی برآمدگی به انگلیسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

برجستگی

فونتیک فارسی

baraamadegi

اسم

projection, knob, protuberance, hump, protrusion, bulge, prominence, rise, apse, excrescence, node, overhang

- برآمدگی شکم زن آبستن

- the bulge of a pregnant woman's stomach

- برآمدگی فرش جای دریچه‌ی مخفی را آشکار کرد.

- The bulge in the carpet revealed the location of the hidden trapdoor.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برآمدگی

آماس، باد، تورم، نفخ، ورم ≠ فرورفتگی
برجستگی

ارجاع به لغت برآمدگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «برآمدگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/برآمدگی

لغات نزدیک برآمدگی

پیشنهاد بهبود معانی