امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

برهنه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

عریان، لخت

فونتیک فارسی

berehne, berahne
صفت
naked, bare, nude, bared, stripped, disrobed, psilate, unrobed, denudate, unclad

- با پای برهنه به طرف منزل خود دوید.

- He galloped home barefoot.

- برهنه به دنیا می‌آییم و برهنه می‌رویم.

- We come to the world naked and we go naked.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برهنه

ارجاع به لغت برهنه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برهنه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/برهنه

لغات نزدیک برهنه

پیشنهاد بهبود معانی