امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بن‌بست به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • کوچه‌ای که انتهای مسدود دارد، مسئله‌ی حل‌نشدنی
  • فونتیک فارسی

    bombast
  • اسم صفت
    dead end, blind alley, cul-de-sac, stalemate, logjam, impasse
    • - احساس کردم در یک بن‌بست گیر افتاده‌ام.

    • - I felt like I was trapped in a blind alley.
    • - تصمیم شرکت برای سرمایه‌گذاری در آن محصول یک بن‌بست بود.

    • - The company's decision to invest in that product was a blind alley.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد بن‌بست

ارجاع به لغت بن‌بست

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بن‌بست» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بن‌بست

لغات نزدیک بن‌بست

پیشنهاد بهبود معانی