امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

به‌سامان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مرتب

فونتیک فارسی

be saamaan
صفت
streamlined, systematic, tidy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- او میزش را به‌سامان و مرتب نگه می‌دارد.

- She keeps her desk tidy and organized.

- ظاهر به‌سامان او مصاحبه‌کنندگان را تحت‌تاثیر قرار داد.

- His streamlined appearance impressed the interviewers.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت به‌سامان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «به‌سامان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/به‌سامان

لغات نزدیک به‌سامان

پیشنهاد بهبود معانی