امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

بیانگر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بیان‌کننده

فونتیک فارسی

bayaangar
صفت
demonstrative, expressive, illustrative, indicative, explanatory

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- آوازی که بیانگر شادی او بود

- a song that was expressive of his joy

- ابرهای تیره بیانگر طوفانی قریب‌الوقوع بودند.

- The dark clouds were indicative of an impending storm.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بیانگر

ارجاع به لغت بیانگر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بیانگر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بیانگر

لغات نزدیک بیانگر

پیشنهاد بهبود معانی